آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای باقی می‌مانند؟

در جهانی که تنها ۹ کشور هسته‌ای تصمیم می‌گیرند و ۱۸۰ کشور ناچارند تبعاتش را بپذیرند، بحث «عدم استفاده نخست» دیگر یک شعار اخلاقی نیست؛ آخرین دیوار دفاعی تمدن است. اما آیا کسی هنوز از این دیوار مراقبت می‌کند؟

به گزارش تحریریه، «دونالد ترامپ» ۳۰ اکتبر، در شبکه اجتماعی شخصی خود «تروث‌سوشال» نوشت که با توجه به برنامه‌های آزمایشی دیگر کشورها، او به وزارت جنگ آمریکا (یعنی وزارت دفاع) دستور داده است آزمایش‌های هسته‌ای متقابل را آغاز کند و ادعا کرد «این روند فوراً آغاز خواهد شد».

نکته قابل توجه این است که آخرین آزمایش هسته‌ای زیرزمینی آمریکا در سال ۱۹۹۲ انجام شده بود. معاهده‌ «منع جامع آزمایش‌های هسته‌ای» در سال ۱۹۹۶ در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب و همان سال در ۲۴ سپتامبر برای امضا گشوده شد. بر اساس این معاهده، کشورهای عضو تعهد می‌دهند هیچ آزمایش هسته‌ای جدیدی انجام ندهند و برای همیشه آن را کنار بگذارند. با این حال، آمریکا تاکنون این معاهده را تصویب نکرده است.

در واکنش به این خبر، کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا، در دوم نوامبر اعلام کرد آزمایش‌هایی که ترامپ به آن اشاره کرده «شامل انفجار هسته‌ای نیست» و تنها «آزمایش سامانه‌ها» خواهد بود.

با این همه، اگر آمریکا در نهایت تصمیم بگیرد آزمایش‌های هسته‌ای را از سر بگیرد، بی‌تردید زنجیره‌ای از واکنش‌ها را برخواهد انگیخت: آیا کشورهای دارای سلاح هسته‌ای یکی پس از دیگری از آن پیروی خواهند کرد؟ آیا کشورهایی که هنوز به سلاح هسته‌ای دست نیافته‌اند، با این روند بیشتر به دنبال دستیابی به آن خواهند رفت؟ چین در برابر چنین وضعیتی باید چه پاسخی بدهد؟

سایت تحلیلی گوانچا برای بررسی این موضوع، ژو بو(周波)، سرهنگ ارشد بازنشسته ارتش، پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی و امنیتی دانشگاه تسینگ‌هوا و کارشناس ویژه انجمن چین را برای گفت‌وگویی عمیق دعوت کرده است.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

گوانچا: در آستانه‌ دیدار سران چین و آمریکا، ترامپ در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد که با توجه به برنامه‌های هسته‌ای دیگر کشورها، آمریکا نیز باید بر پایه «اقدام متقابل»، آزمایش سلاح‌های هسته‌ای را آغاز کند و گفت این روند بی‌درنگ اجرا خواهد شد. از نگاه شما، چرا او انتخاب کرد چنین پیامی را درست پیش از گفت‌وگوی سران منتشر کند؟ آیا آمریکا ممکن است، مانند دوران جنگ سرد، واقعاً آزمایش‌های هسته‌ای را از سر بگیرد؟

ژو بو: این ماجرا به‌خودی‌خود بسیار مضحک است. اگر بگوییم او تلاش کرده پیش از دیدار چین و آمریکا به چین یک نمایش قدرت بدهد، باید گفت مسئله آزمایش‌های هسته‌ای مربوط به همه کشورهای دارنده هسته‌ای است و فقط متوجه چین نیست. در واقع، اخیراً هیچ کشوری دست به آزمایش هسته‌ای نزده — این هم نشان‌دهنده این است که ترامپ در بیان حرف‌هایش معمولاً دقیق نیست. اگر این سخنان او را با دقت بررسی کنیم، تقریباً در همه‌جایش اشکال وجود دارد.

نخست اینکه در حال حاضر هیچ کشوری آزمایش هسته‌ای انجام نمی‌دهد؛ دوم اینکه ما نمی‌دانیم او دقیقاً منظورش اجرای آزمایش سلاح‌های هسته‌ای توسط خود آمریکا است یا آزمایش ابزارها و سامانه‌هایی که قادر به حمل سلاح هسته‌ای هستند — این دو کاملاً متفاوتند. او مدعی شده وزارت جنگ را مجاز به اجرای دستور کرده، اما اگر واقعا آزمایش هسته‌ای انجام شود، مسئولیت آن با وزارت جنگ نخواهد بود و عملاً وزارت انرژی باید آن را اجرا کند. علاوه بر این، او گفته «فوراً اجرا شود» که این نیز ممکن نیست؛ کارشناسان بر این باورند که دست‌کم دو تا سه سال زمان نیاز است.

بنابراین هیچ‌یک از این اطلاعات دقیق نیست و ما بسیار دشوار می‌توانیم از آن‌ها نیت واقعی او را تشخیص دهیم.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

دونالد ترامپ، در تاریخ ۳۰ اکتبر اعلام کرد که وی به وزارت جنگ دستور داده آزمایش‌های هسته‌ای ایالات متحده را از سر گیرد و این روند «فوراً» آغاز خواهد شد.

تصویر: ترامپ در اجلاس رؤسای اجرایی شرکت‌ها به میزبانی APEC در گئونگ‌جو، کره جنوبی سخنرانی می‌کند. (بلومبرگ)

گوانچا: همه ما می‌دانیم که در دوران جنگ سرد آمریکا و شوروی مجموعه‌ای از معاهدات را امضا کردند، از جمله «معاهده جزئی منع آزمایش‌های هسته‌ای» که آزمایش در جو، فضای بیرونی و زیر آب را ممنوع کرد؛ در سال ۱۹۷۴ نیز «معاهده محدود کردن آزمایش‌های زیرزمینی» امضا شد؛ و پس از جنگ سرد، در سال ۱۹۹۶ مجمع عمومی سازمان ملل «معاهده جامع منع آزمایش‌های هسته‌ای» را تصویب کرد. پنج عضو دائم شورای امنیت این معاهده را امضا کردند، هرچند روسیه در سال ۲۰۲۳ رسماً تصویب خود را لغو کرد اما عملاً آزمایش‌های هسته‌ای را از سر نگرفت. به نظر شما اگر آمریکا واقعاً به‌طور کامل آزمایش‌های هسته‌ای را از سر گیرد، آیا این به معنای پایان کامل تلاش‌های چنددهه‌ای کنترل تسلیحات خواهد بود؟ از دیدگاه شما آیا معاهدات کنترل تسلیحاتی میان آمریکا و روسیه هنوز می‌توانند پابرجا بمانند؟ و آیا شما فکر می‌کنید اسرائیل ممکن است از این فرصت برای اقداماتی استفاده کند؟

ژو بو: در حقیقت، این کار معادل گشودن «جعبه پاندورا» است. در دوران جنگ سرد، آمریکا و شوروی عمدتاً بر توازن هسته‌ای تمرکز داشتند. در مقطعی تعداد سلاح‌های هسته‌ای جهان به بیش از شصت هزار کلاهک رسید و اکنون حدود سیزده هزار عدد است.

ترامپ یک ادعای غلط دیگر هم داشت؛ او گفت آمریکا بیشترین تعداد سلاح هسته‌ای را دارد، در حالی که دو کشور روسیه و آمریکا هر کدام بیش از پنج هزار کلاهک دارند و طبق داده‌های انجمن کنترل تسلیحات آمریکا، روسیه حدود سیصد کلاهک بیشتر از آمریکا دارد.

در دوران جنگ سرد، دو طرف نیروی عظیمی را به رقابت هسته‌ای اختصاص دادند؛ ابتدا تلاش می‌کردند بر دیگری برتری مطلق پیدا کنند، اما بعد دریافتند که این کار غیرممکن است، بنابراین به ایجاد نوعی «موازنه وحشت» مبتنی بر قابلیت تخریب متقابل روی آوردند. در ادامه، هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که ضرورتی ندارد این روند ادامه یابد، و مذاکرات محدودسازی تسلیحات راهبردی را آغاز کردند؛ مرحله اول و دوم. پس از جنگ سرد نیز مذاکرات کاهش تسلیحات راهبردی ادامه یافت و در نهایت «پیمان کاهش تسلیحات راهبردی جدید» (نیو استارت) شکل گرفت که فوریه سال آینده منقضی می‌شود و آخرین پیمان کنترل تسلیحات هسته‌ای باقی‌مانده است. پوتین پیش‌تر گفته بود که حاضر است آن را یک سال دیگر تمدید کند.

اگر آمریکا آزمایش‌های هسته‌ای را از سر بگیرد، کشوری که صددرصد به دنبال آن خواهد رفت، روسیه است.

چه رئیس‌جمهور روسیه، پوتین، و چه سخنگوی کرملین هر دو اعلام کرده‌اند که اگر آمریکا چنین کند، روسیه قطعاً اقدام مشابه خواهد داشت. از یک جهت، ممکن است روسیه حتی بدش هم نیاید. در جریان جنگ روسیه–اوکراین، روسیه بارها تلویحاً احتمال به‌کارگیری سلاح هسته‌ای را مطرح کرده است؛ این در واقع یک استراتژی هسته‌ای است: تشدید بحران، سپس کنترل و کاهش تنش. این روش به نظر می‌رسد برای روسیه مؤثر بوده است؛ تا این لحظه ناتو جرات نکرده نیروهای زمینی به اوکراین اعزام کند تا مستقیماً با ارتش روسیه بجنگند، که بخش مهمی از آن نتیجه نقش بازدارنده هسته‌ای روسیه است.

اگر آمریکا واقعاً آزمایش‌ها را از سر بگیرد، باید تأثیر احتمالی آن بر میدان نبرد روسیه–اوکراین را در نظر گرفت. مسئله فقط این نیست که کشوری دیگر از آن پیروی می‌کند؛ بلکه ممکن است وضعیت جنگیِ اکنون در بن‌بست را دچار دگرگونی کند.

اما آیا چین پیروی خواهد کرد؟ اکنون نمی‌دانیم. اما یکی از رؤسای پیشین انجمن کنترل تسلیحات آمریکا گفته است اگر آمریکا آزمایش‌ها را دوباره آغاز کند، این برای چین بیشترین فایده را دارد، زیرا چین «بیش از همه مشتاق انجام آزمایش» است. من این حرف را کاملاً بی‌اساس و مضحک می‌دانم! بر چه مبنایی می‌گویند چین حتماً می‌خواهد آزمایش کند؟ آخرین آزمایش هسته‌ای ما در سال ۱۹۹۶ انجام شد. در واقع، از دهه ۱۹۹۰ میلادی به بعد، روسیه و آمریکا یکی پس از دیگری آزمایش‌ها را متوقف کردند و چین نیز در سال ۱۹۹۶ آن را متوقف کرد.

اگر آمریکا پیشگام ازسرگیری آزمایش‌های هسته‌ای شود، روسیه بدون تردید آن را دنبال خواهد کرد. اما درباره‌ موضع چین، در حال حاضر نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ این موضوع را دولت تعیین خواهد کرد. با این حال، چنین اقدامی بر مجموعه‌ای از کشورها تأثیر جدی خواهد گذاشت؛ برای مثال در شبه‌قاره‌ جنوب آسیا: آیا پاکستان همراهی خواهد کرد؟ واکنش هند چه خواهد بود؟

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

پس از روسیه، محتمل‌ترین کشوری که آزمایش را دنبال می‌کند، کره شمالی است.

احتمال زیادی وجود دارد که کره شمالی بار دیگر آزمایش هسته‌ای انجام دهد، و اگر چنین شود، ممکن است زنجیره‌ای از واکنش‌ها را به‌راه اندازد و باعث شود برخی کشورهای دیگر مواضع هسته‌ای سخت‌گیرانه‌تری اتخاذ کنند.

طبق نظرسنجی‌های افکار عمومی در کره جنوبی، بیش از ۷۰ درصد مردم خواهان این هستند که کره جنوبی سلاح هسته‌ای داشته باشد. این رقم واقعاً بالاست، اما به این معنا نیست که کره جنوبی قطعاً به سمت تولید سلاح هسته‌ای خواهد رفت؛ زیرا نتیجه‌ نظرسنجی‌ها به نحوه‌ طرح پرسش بستگی دارد. اگر یک پرسش اضافی مطرح شود—مثلاً اگر کره جنوبی بخواهد سلاح هسته‌ای داشته باشد، نخستین آزمایش هسته‌ای باید در کجا انجام شود؟—در نظر داشته باشیم که طول شبه‌جزیره کره شمالی و جنوبی روی‌هم حدود ۲۲۰۰ کیلومتر است و یافتن محل مناسب برای آزمایش یک مشکل واقعی است.

دوم اینکه چین بدون شک به‌شدت مخالفت خواهد کرد؛ در آن صورت کره جنوبی باید چگونه واکنش نشان دهد؟ سوم اینکه آمریکا نیز ممکن است به این نتیجه برسد که وقتی کره جنوبی قادر به دفاع از خود است، دیگر نیازی به حضور نیروهای آمریکایی نیست و آنها را خارج کند. اگر همه‌ این مسائل صریحاً مطرح شوند، احتمالاً میزان حمایت افکار عمومی بسیار کاهش می‌یابد.

در شرایط کنونی، احتمال آنکه ژاپن هم سلاح هسته‌ای توسعه دهد، نسبتاً کم است.

اما در خاورمیانه، اخیراً دو موضوع قابل توجه وجود دارد:

نخست اینکه تأسیسات هسته‌ای ایران مورد حمله قرار گرفت، اما نابود نشد. هنوز مشخص نیست که این حمله باعث خواهد شد ایران در مسیر ساخت سلاح هسته‌ای مصمم‌تر شود یا برعکس، آن را از ادامه برنامه منصرف کند. ایران مقدار قابل توجهی اورانیوم غنی‌شده در اختیار دارد؛ گفته می‌شود چندصد کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد ذخیره کرده است، اما اینکه این مواد اکنون دقیقاً کجا هستند، روشن نیست.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

طبق تصاویر ماهواره‌ای، آمریکا در ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵ تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی فردو را بمباران کرده و خرابی‌های گسترده و جدی برجای گذاشته است، به‌گونه‌ای که حتی شش گودال عظیم در کوهستان‌های اطراف دیده می‌شود.

موضوع قابل توجه دیگر، «چتر هسته‌ای» است که پاکستان برای عربستان فراهم کرده است.

این مسئله بسیار جالب است. در جریان تنش‌های میان اسرائیل و ایران، حتی اسرائیل تهدید کرده بود که قطر را به‌طور مستقیم هدف قرار خواهد داد؛ این موضوع نگرانی‌های امنیتی عربستان را افزایش داد. پاکستان به‌عنوان یک کشور مسلمان دارای سلاح هسته‌ای، در حدی فراتر از یک قدرت هسته‌ای ملی دیده می‌شود و برخی کشورهای مسلمان آن را «سپر هسته‌ای جهان اسلام» تلقی می‌کنند. پاکستان نیز مایل است چنین نقشی را به نمایش بگذارد، زیرا این کار هم جایگاه و پرستیژ آن را در جهان اسلام تقویت می‌کند و هم نفوذ منطقه‌ای آن را افزایش می‌دهد.

در حال حاضر، پاکستان چتر هسته‌ای برای عربستان فراهم کرده است، اما احتمال اینکه عربستان واقعاً هدف حمله قرار گیرد، چندان زیاد نیست. با این حال، اگر آمریکا آزمایش‌های هسته‌ای را ازسر گیرد، این باور که «سلاح هسته‌ای اهمیت حیاتی دارد» تقویت خواهد شد و ممکن است در آینده کشورهایی مانند عربستان، مصر و ترکیه را به توسعه سلاح هسته‌ای ترغیب کند. چنین روندی پیامدهای بسیار عمیقی خواهد داشت.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

گوانچا: اگر آمریکا آزمایش‌های هسته‌ای را از سر بگیرد، آیا اسرائیل ممکن است از این فرصت استفاده کرده و آزمایش هسته‌ای انجام دهد؟ یا آن را دنبال کند؟

ژو بو: اسرائیل این کار را نخواهد کرد. دلیل آن این است که اسرائیل تا امروز به‌طور رسمی اعلام نکرده که دارای سلاح هسته‌ای است. در واقع، این کشور به‌طور قطعی سلاح هسته‌ای دارد، اما از «استراتژی ابهام هسته‌ای» استفاده می‌کند—نه اعلام می‌کند و نه انکار، و دیگران را وامی‌دارد خودشان حدس بزنند. از آنجا که همه می‌دانند اسرائیل توان هسته‌ای دارد، این خود یک بازدارندگی است. بنابراین اسرائیل بعید است با آزمایش هسته‌ای این وضعیت مبهم و بازدارنده را بر هم بزند.

گوانچا: در پیشنهادهای منتشر شده برای «برنامه پنج‌ساله پانزدهم»، حزب کمونیست چین صراحتاً مطرح کرده است که باید «توان بازدارندگی راهبردی را تقویت کرده و توازن و ثبات راهبردی جهانی را حفظ کرد». این اظهار نظر اخیر آمریکا—صرف‌نظر از اینکه در عمل اجرایی شود یا نه—بی‌تردید ضربه‌ای جدی و حتی بسیار خطرناک به توازن راهبردی جهانی وارد می‌کند. شما پیش‌تر، در مصاحبه‌تان در «گفت‌وگوی شانگری-لا» در ژوئن امسال گفته بودید که چین باید توان هسته‌ای خود را تقویت کند تا تعداد سلاح‌های هسته‌ای به سطحی برسد که «آمریکا حتی فکر حمله به ما را هم نکند». همچنین در رژه ۹ سپتامبر، چین برای نخستین‌بار توان «سه‌گانه» ضربه هسته‌ای خود را به‌صورت نظام‌مند نمایش داد. در شرایط جدید، به نظر شما چین در چه حوزه‌هایی باید توان هسته‌ای خود را بیشتر تقویت کند؟ و این تقویت چه تأثیری بر حفظ صلح و ثبات جهانی خواهد داشت؟

ژو بو: سؤال بسیار خوبی است. ابتدا بهتر است کمی به پیشینه تاریخی نگاه کنیم. در گذشته، امنیت چین در برخی دوره‌ها در سطحی نسبتاً پرخطر قرار داشت. اگرچه ما سلاح هسته‌ای در اختیار داشتیم، اما تعداد آن محدود بود و در عین حال تعهد داده بودیم که هرگز نخستین کشوری نباشیم که از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کند.

اگر از زاویه نظری نگاه کنیم، این رویکرد حتی تا حدی برخلاف منطق معمول بازدارندگی هسته‌ای است—وقتی تعداد کلاهک‌ها کم باشد، از نظر تئوریک کشور باید گزینه «استفاده نخست» را حفظ کند تا بازدارندگی مؤثر شود؛ در غیر این صورت اگر طرف مقابل تعداد زیادی سلاح هسته‌ای داشته باشد و حمله پیش‌دستانه انجام دهد، ما ممکن است توان تلافی را از دست بدهیم.

به‌طور معمول، سیاست «عدم استفاده نخست» بر پایه داشتن تعداد نسبتاً زیاد سلاح هسته‌ای بنا می‌شود. اما چین از همان آغاز دستیابی به سلاح هسته‌ای، برای نشان دادن تعهد خود به صلح، اعلام کرد که هرگز از سلاح هسته‌ای به‌عنوان نخستین کشور استفاده نخواهد کرد—و این سیاست بیش از شصت سال است که بدون تغییر باقی مانده. در سیاست دفاعی چین، بسیاری از اصول قدیمی که زمانی خط قرمز محسوب می‌شدند، تغییر کرده‌اند؛ برای نمونه، زمانی گفته می‌شد «چین حتی یک سرباز در خارج نخواهد داشت»، اما اکنون پایگاه پشتیبانی جیبوتی فعال است. یا زمانی چین اعلام می‌کرد در هیچ رزمایش مشترک برون‌مرزی شرکت نمی‌کند، اما از سال ۲۰۰۲ که نخستین رزمایش مشترک با قرقیزستان برگزار شد، چین امروز انواع رزمایش‌های دوجانبه و چندجانبه را انجام می‌دهد. با این حال، اصل «عدم استفاده نخست از سلاح هسته‌ای» تا امروز تغییر نکرده است و به باور من در آینده نیز تغییر نخواهد کرد.

حال به مسئله نوسازی توان هسته‌ای بپردازیم. در گذشته ما بر «مختصر و مفید» بودن تأکید می‌کردیم؛ «مختصر» یعنی تعداد کم تسلیحات، و «مفید» یعنی برخوردار از فناوری و کارایی لازم. نوسازی توان هسته‌ای تنها به نگه‌داری و افزایش عمر سامانه‌های موجود محدود نمی‌شود، بلکه ارتقای سطح فناوری و قدرت عملیاتی آنها را نیز شامل می‌شود. در «برنامه پنج‌ساله پانزدهم»، عباراتی به‌کار رفته که بسیار تازه و معنادار است و نشان می‌دهد چین قصد دارد هم از نظر کمّی و هم کیفی توان هسته‌ای خود را ارتقا دهد.

همان‌طور که اشاره کردید، چین هرگز تعداد دقیق سلاح‌های هسته‌ای خود را اعلام نمی‌کند.

مؤسسه بین‌المللی پژوهش‌های صلح استکهلم برآورد کرده است که تا سال گذشته چین حدود ۶۰۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار داشته است؛ در حالی که پنتاگون پیش‌بینی می‌کند تا سال ۲۰۳۵ ممکن است این تعداد به حدود ۱۵۰۰ کلاهک برسد. اگر چنین شود، این رقم تقریباً به سقف ۱۵۵۰ کلاهکِ قابل استقرار می‌رسد که در «پیمان جدید کاهش تسلیحات راهبردی» میان آمریکا و روسیه تعیین شده است. ما نمی‌دانیم در نهایت چین دقیقاً چه تعداد سلاح خواهد داشت، اما مسیر توسعه روشن و مشخص است.

من پیش‌تر گفته‌ام که توان هسته‌ای چین باید به اندازه‌ای باشد که «آمریکا حتی جرأت فکر کردن به استفاده نخست از سلاح هسته‌ای علیه ما را نداشته باشد». این سخن یک عدد ثابت ندارد؛ تعداد سلاح‌ها یک متغیر پویا است. اگر چین واقعاً مطابق پیش‌بینی آمریکا تا سال ۲۰۳۵ به حدود ۱۵۰۰ کلاهک برسد، آمریکا ناچار خواهد بود بازدارندگی هسته‌ای چین را از نو ارزیابی کند.

چرا باید توان هسته‌ای خود را تقویت کنیم؟ زیرا برتری چین در تسلیحات متعارف و توان ضربت ترکیبی روزبه‌روز در حال افزایش است و آمریکا نیز این را می‌داند. اگر روزی، در بدترین حالت، مجبور شویم مسأله تایوان را به‌صورت غیرمسالمت‌آمیز حل کنیم، آیا ممکن است آمریکا در جریان چنین درگیری‌ای از سلاح هسته‌ای به‌عنوان نخستین طرف استفاده کند؟

ما باید نسبت به این احتمال هوشیار باشیم. اما یک چیز قطعی است: ما هرگز علیه مردمی که آنان را هم‌وطن خود می‌دانیم از سلاح هسته‌ای استفاده نخواهیم کرد. چین هیچ‌گاه نگفته که از سلاح هسته‌ای پیش‌دستانه استفاده خواهد کرد—چه برسد به اینکه آن را علیه هم‌میهنان خود به کار بگیرد.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

در داخل آمریکا واقعاً بحث‌هایی درباره این موضوع وجود دارد. از نگاه تاریخی، در دوران ریاست‌جمهوری ترومن و آیزنهاور، هر دو احتمال استفاده از سلاح هسته‌ای علیه چین را مطرح کرده بودند. در آن زمان، نگرانی اصلی آمریکا خطر از کنترل خارج شدن وضعیت تنگه تایوان و همچنین تأثیرات جنگ کره بود.

امروز نیز البریج کولبی، معاون وقت وزیر دفاع آمریکا، به‌طور علنی درباره گزینه استفاده از سلاح هسته‌ای در سناریوی درگیری بر سر تایوان صحبت کرده است. بنابراین چه در فضای سیاسی و چه دانشگاهی آمریکا، کسانی وجود دارند که باور دارند چون آمریکا در حوزه تسلیحات متعارف قادر نیست بر چین برتری آشکار داشته باشد، نباید احتمال استفاده نخست از سلاح هسته‌ای را کنار گذاشت.

از این رو من معتقدم اگر ما توان هسته‌ای خود را به سطحی برسانیم که طرف آمریکایی حتی جرأت اندیشیدن به چنین گزینه‌ای را نداشته باشد، در میدان نبرد متعارف، شانس پیروزی ما به‌مراتب بیشتر خواهد شد.

یک زاویه مقایسه‌ای دیگر، جنگ روسیه و اوکراین است. اگر ارتش آزادی‌بخش خلق چین را با نیروهای مسلح روسیه مقایسه کنیم، هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوییم روس‌ها الزاماً قوی‌تر هستند. اولاً، سطح تسلیحات و فناوری ما پیوسته در حال ارتقاست؛ ثانیاً، ارتش ما بزرگ‌ترین ارتش جهان از نظر تعداد نیروست؛ ثالثاً، بودجه دفاعی ما سه برابر روسیه است و حدود یک‌چهارم بودجه نظامی آمریکا. در حوزه هسته‌ای، چین هم از نظر فناوری و هم از نظر تأمین مالی ظرفیت لازم را دارد؛ تنها چیزی که لازم است، اراده سیاسی است—و من این اراده را در برنامه توسعه «پانزدهمین پنج‌ساله» می‌بینم.

علاوه بر این، یک منطق ساده وجود دارد: دستاوردهای چین در نوسازی نظامی کاملاً مشهود است. ناوهای هواپیمابر، ناوشکن‌ها، جنگنده‌های نسل ۴.۵ و نسل پنجم و حتی آزمایش‌های مرتبط با نسل ششم جنگنده‌ها—همگی پیش چشم جهان است. آیا معقول است که نیروی موشکی ما درجا بزند؟ قطعاً خیر. نوسازی و تقویت توان هسته‌ای ما نیز بدون شک به موازات دیگر شاخه‌های ارتش پیش خواهد رفت.

آینده نقش چین در ساختار راهبردی هسته‌ای بین‌المللی چگونه خواهد بود؟

در باب مسئله «توازن راهبردی»، این موضوعی است که شایسته بررسی عمیق است. در دوران جنگ سرد، آنچه واشنگتن و مسکو درباره «توازن راهبردی» مطرح می‌کردند، اساساً بر برابری نسبی در شمار سلاح‌های هسته‌ای استوار بود. اما اگر امروز درباره ثبات راهبردی میان چین و آمریکا سخن می‌گوییم، باید گفت این بحث نباید محدود به سلاح‌های هسته‌ای باشد؛ بلکه باید حوزه‌های تازه‌ای مانند فضا، هوش مصنوعی، فضای سایبری و غیره را نیز در بر بگیرد — این عرصه‌ها جزو اجزای مهم توازن راهبردی به‌شمار می‌روند.

طرف آمریکایی — از جمله ترامپ — بارها پیشنهاد داده است که گفت‌وگوهای سه‌جانبه‌ای میان چین، آمریکا و روسیه برگزار شود. تا آن‌جا که من می‌دانم، روسیه موضع چین را می‌داند و اگر چین بخواهد وارد چنین مذاکراتی شود، روسیه نه تنها مخالفتی نخواهد داشت بلکه ممکن است از آن استقبال کند. اما در وضعیت کنونی، برگزاری چنین مذاکراتی دشوار است. مگر آن‌که یا تعداد سلاح‌های هسته‌ای چین ظرف مدت کوتاهی و به‌طور چشمگیر به سطح آمریکا برسد، یا آمریکا تعداد خود را تا سطح فعلی چین کاهش دهد — و هر دو گزینه در شرایط حاضر غیرواقعی‌اند. به نظرم توسعه توان هسته‌ای چین بر پایه ارزیابی‌های خودِ ما از محیط بین‌المللی و توان مالی کشور و به‌صورت گام‌به‌گام پیش خواهد رفت. ایده چین درباره ایفای نقش در توازن راهبردی بین‌المللی، بیانی نوآورانه و آینده‌نگرانه است.

گوانچا: از روزی که چین سلاح هسته‌ای در اختیار گرفت، رسماً اعلام کرده است که در هر زمان و تحت هر شرایطی ابتدا از سلاح هسته‌ای استفاده نخواهد کرد و متعهد شده که از سلاح هسته‌ای علیه کشورهای و مناطق فاقد سلاح هسته‌ای استفاده نکند یا آن‌ها را تهدید نکند. چین در حال حاضر تنها کشور هسته‌ای است که این تعهد را صادر کرده و به آن وفادار مانده و این موضع حمایت گسترده‌ای در جامعه بین‌المللی یافته است. در شرایطی که آمریکا از سرگیری آزمایش‌های هسته‌ای را مطرح می‌کند، در پی پایین آوردن آستانه استفاده از سلاح هسته‌ای است و تلاش می‌کند تا برخی تاکتیک‌های هسته‌ای را «معمول» سازد، به نظر شما ما چگونه باید با دیگر کشورها همکاری کنیم تا اصل «عدم استفاده نخست از سلاح هسته‌ای» به یک اجماع جهانی بدل شود، به صلح جهانی یاری رساند و در نهایت روند جهانی خلع سلاح هسته‌ای را پیش ببرد؟

ژو بو: شما به‌درستی اشاره کردید که چین تنها کشوری است که متعهد شده «هرگز نخستین استفاده‌کننده سلاح هسته‌ای» نباشد، و این واقعاً نکته‌ای مهم است. در واقع، هند نیز تعهدی مشابه مطرح کرده، اما مفاد آن یکسان نیست — هند صرفاً متعهد شده که علیه کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای از تسلیحات هسته‌ای استفاده نکند.

دلیل اینکه از هند نام می‌برم این است که در جهان عملاً ۹ کشور دارای سلاح هسته‌ای هستند، اما طبق معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، تنها پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل‌ متحد به‌عنوان کشورهای هسته‌ای مشروع شناخته می‌شوند؛ چهار کشور دیگر ــ هند، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل ــ «دارندگان عملی سلاح هسته‌ای» به شمار می‌روند، اما جایگاهشان رسماً به رسمیت شناخته نشده است.

در مورد سیاست «عدم استفاده نخست» چین، حتی در آمریکا نیز طرفداران قابل‌توجهی دارد — هم در جامعه علمی و هم در عرصه سیاسی. برای مثال، باراک اوباما به دلیل ابتکار «جهان عاری از سلاح هسته‌ای» جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. البته دوران ریاست‌جمهوری او کاملاً بدون جنگ نبود و نمی‌توان او را رئیس‌جمهوری کاملاً صلح‌طلب دانست.

از آن‌جا که هنگام ریاست‌جمهوری اوباما، بایدن معاون رئیس‌جمهور بود، وقتی بایدن به قدرت رسید، برخی نگران بودند که شاید ایالات متحده به‌سمت سیاست «عدم استفاده نخست» حرکت کند. در حقیقت، پیش از آغاز جنگ اوکراین، موضع هسته‌ای آمریکا با موضع چین فاصله زیادی نداشت. در گزارش «ارزیابی وضعیت هسته‌ای» آمریکا آمده است که «جز در شرایط بسیار حاد»، آمریکا از سلاح هسته‌ای استفاده نخواهد کرد. این موضعِ مشروط، می‌توان گفت تنها یک گام تا سیاست چین فاصله دارد.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

در سال ۲۰۱۰، اوباما و مدودف پیمان استارت نو را در پراگ امضا کردند.

اگر آمریکا واقعاً به سیاست «عدم استفاده نخست» روی بیاورد، احتمال بسیار زیاد است که متحدانی مانند بریتانیا و فرانسه نیز همراه شوند. اما چالش اصلی اقناع روسیه خواهد بود — به‌ویژه پس از جنگ اوکراین که روسیه بارها تهدید به استفاده هسته‌ای کرده و از این تهدید به‌عنوان ابزار بازدارندگی بهره برده است. با این حال، از دید راهبردی، روسیه کاملاً از یک نکته اساسی آگاه است: در دوران جنگ سرد، آمریکا و شوروی زرادخانه‌های هسته‌ای خود را شدیداً گسترش دادند، اما بعدها با هم آن‌ها را کاهش دادند و به نتیجه‌ای مشترک رسیدند: «جنگ هسته‌ای برنده ندارد و نباید آغاز شود».

این جمله شعاری جدید نیست؛ بلکه اجماعی است که از دل جنگ سرد به‌جا مانده و هنوز هم بارها تکرار می‌شود.

در آستانه آغاز درگیری اوکراین، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بیانیه مشترکی منتشر کردند و بار دیگر این اصل را مورد تأکید قرار دادند. همچنین، در سفر شی جین‌پینگ به مسکو، این موضوع در بیانیه مشترک چین و روسیه دوباره مطرح شد — که طبیعتاً با تلاش و ابتکار چین همراه بود. این نشان می‌دهد که روسیه از نظر منطقی و راهبردی کاملاً به این موضوع واقف است: تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای یک موضوع است، اما استفاده واقعی موضوعی کاملاً متفاوت.

در صورت استفاده واقعی، اوضاع از کنترل خارج می‌شود و روسیه نیز قادر نخواهد بود پیش‌بینی کند طرف مقابل چگونه، با چه مقیاس و چه ابعادی پاسخ خواهد داد.

در نهایت، بازگردیم به منطق پشت سیاست «عدم استفاده نخست» چین.

این سیاست، چین را در جایگاهی برتر ازلحاظ اخلاقی و سیاسی قرار می‌دهد. اما در غرب، تردیدهایی نسبت به آن وجود دارد — تردیدهایی که در واقع پایه محکمی ندارند. برای نمونه، برخی از متحدان آمریکا نگران‌اند که اگر واشنگتن متعهد شود از سلاح هسته‌ای استفاده نخست نکند، آنگاه «چتر هسته‌ای» آمریکا از میان می‌رود و امنیت آنها تضعیف می‌شود. این نگرانی از نظر روانی قابل فهم است، اما از نظر عملی و راهبردی توجیه ندارد.

این نگرانی بیشتر ریشه احساسی و ذهنی دارد تا واقعی. به‌عنوان مثال در شرق آسیا، اگر کشوری احتمال استفاده از سلاح هسته‌ای را داشته باشد، آن کشور کره شمالی است. اما باید توجه کرد که شبه‌جزیره کره، از رود یالو تا جنوبی‌ترین نقطه کره جنوبی تنها حدود ۲۲۰۰ کیلومتر طول دارد. در چنین ابعاد جغرافیایی، هرگونه استفاده از سلاح هسته‌ای عملاً خودکشی خواهد بود — چون تشعشعات و آلودگی رادیواکتیو، ناگزیر به سمت خودِ استفاده‌کننده هم بازمی‌گردد. برای مثال، فاصله خط مرزی دو کره تا سئول، بنا بر گفته یکی از سفرای پیشین آمریکا، به اندازه‌ای کم است که گلوله‌های توپ ظرف ۵۳ ثانیه می‌توانند به سئول برسند. این یعنی استفاده هسته‌ای در چنین فضایی نه از لحاظ نظامی منطقی است و نه از لحاظ بقا.

آیا کشورهای بدون بمب گروگان قدرت‌های هسته‌ای می‌مانند؟

بنابراین، هدف کره شمالی از داشتن سلاح هسته‌ای، «حمله پیش‌دستانه» نیست، بلکه تضمین بقای رژیم است — یعنی نوعی بازدارندگی برای جلوگیری از سرنگونی. مگر آنکه در شرایطی قرار بگیرد که رهبرانش تصور کنند کشور به‌طور کامل نابود خواهد شد و حمله هسته‌ای آخرین اقدام پیش از سقوط باشد. از این رو، آن‌چه برخی کشورها «نیاز به چتر هسته‌ای» می‌نامند، بیشتر یک نیاز روانی است تا واقعیتی راهبردی.

دوم اینکه، تعهد به «عدم استفاده نخست از سلاح هسته‌ای» هرگز توانایی یک کشور در انجام «ضربه تلافی‌جویانه هسته‌ای» را تضعیف نمی‌کند. هر بازیگر بالقوه‌ای که به فکر حمله هسته‌ای به آمریکا یا متحدانش باشد، به‌خوبی می‌داند چنین اقدامی بی‌درنگ با یک پاسخ ویرانگر روبه‌رو خواهد شد. بنابراین در واقع، تقریباً هیچ کشوری جرئت نمی‌کند بی‌محابا به آمریکا یا کشورهای متحد آن حمله هسته‌ای انجام دهد.

سوم اینکه، در گفت‌وگوهایی که با پژوهشگران خارجی داشته‌ام، آنها معمولاً تأکید می‌کنند که توانمندی اهمیت بیشتری دارد تا اظهارات یا نیت‌ها؛ زیرا توانمندی‌های هسته‌ای حاصل سال‌ها سرمایه‌گذاری و انباشت قدرت هستند، اما سیاست‌ها ممکن است در یک شب تغییر کنند. آنها نسبت به میزان پایبندی چین به سیاست «عدم استفاده نخست» تردیدهایی دارند و نگران‌اند که شاید چین روزی ناگهان این سیاست را تغییر دهد.

در پاسخ، من معمولاً مثالی مطرح می‌کنم: پس از آزمایش‌های هسته‌ای هند و پاکستان در سال ۱۹۹۸، چین و آمریکا — به‌عنوان دو قدرت هسته‌ای بزرگ — به سرعت به توافق «عدم نشانه‌گیری هسته‌ای علیه یکدیگر» دست یافتند. تا سال ۲۰۰۰، تمام پنج عضو دائم شورای امنیت نیز چنین توافقی را امضا کردند. این توافق از نظر فنی قابل راستی‌آزمایی دقیق نیست، اما از نظر سیاسی معنای عمیقی دارد: پنج قدرت هسته‌ای جهان تعهدی مشترک ارائه کردند که نماد حسن‌نیت آنهاست و در عین حال پیامی خطاب به کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای است.

این اقدام نشان می‌دهد که قدرت‌های هسته‌ای آگاه‌اند که وجود سلاح هسته‌ای امنیت جهان را شکننده‌تر کرده و بنابراین باید مسئولیت سیاسی و اخلاقی سنگین‌تری بر عهده بگیرند.

برخی از سیاست‌گذاران آمریکایی بر این باورند که چنین تعهداتی «قابل راستی‌آزمایی نیست، پس بی‌معناست».

اخیراً نیز در گفت‌وگویی با یک پژوهشگر بریتانیایی، او ادعا می‌کرد که سیاست «عدم استفاده نخست» «غیرقابل راستی‌آزمایی» است. به نظر من این دیدگاه نادرست است — این سیاست کاملاً قابل راستی‌آزمایی است. فرض کنید چین، آمریکا یا پنج عضو دائم شورای امنیت یک توافق رسمیِ «عدم استفاده نخست از سلاح هسته‌ای» امضا کرده و آن را علنی اعلام کنند؛ در این صورت اگر هر یک از طرف‌ها نخستین استفاده‌کننده باشد، این اقدام فوراً در برابر دید جهانیان آشکار شده و با محکومیت گسترده بین‌المللی مواجه می‌شود. میلیاردها چشم در جهان مراقب اجرای این تعهد خواهند بود. استفاده هسته‌ای خود بزرگ‌ترین مدرک نقض توافق است — چطور می‌توان گفت «قابل راستی‌آزمایی نیست»؟

افرادی نیز پرسش می‌کنند: اگر چین خواستار خلع سلاح هسته‌ای است، پس چرا همچنان در حال توسعه و افزایش تعداد سلاح‌های هسته‌ای خود است؟ پاسخ من این است که این دو موضوع ماهیتاً متفاوت‌اند. تعداد سلاح‌های هسته‌ای هیچ ارتباط منطقی و قطعی با تعهد به «عدم استفاده نخست» ندارد. حتی می‌توان پرسید: آیا کشورهایی که زرادخانه‌های عظیم‌تری دارند، نباید بیش از دیگران تعهد دهند که از سلاح هسته‌ای به‌صورت پیش‌دستانه استفاده نخواهند کرد؟

بنابراین، من معتقدم «عدم استفاده نخست» تعهدی است که تمامی قدرت‌های هسته‌ای هم باید بپذیرند و هم توان پذیرش آن را دارند. میان قدرت‌های هسته‌ای اصولاً نباید جنگ هسته‌ای رخ دهد، و این نوع تعهد پاسخی مسئولانه به نگرانی کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای است. در سال ۲۰۱۷، با حمایت سازمان ملل، شماری از کشورهای غیرهسته‌ای «معاهده منع سلاح‌های هسته‌ای» را پیش بردند و تصویب کردند؛ این اقدام نشان‌دهنده نارضایتی روزافزون جهانِ غیرهسته‌ای از مسابقه تسلیحاتی میان قدرت‌های هسته‌ای و نبود اعتماد میان آنهاست. در میان کشورهای دارنده سلاح هسته‌ای، سیاست «عدم استفاده نخست از سلاح هسته‌ای» که چین سال‌هاست به آن پایبند مانده، بی‌تردید مسئولانه‌ترین و سازنده‌ترین موضع به شمار می‌رود.

پایان/

۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33813

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 10 =